کد مطلب:129913 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:142

رئیس یهود در مجلس یزید
قطب راوندی گوید: چون رئیس یهود بر یزید وارد شد گفت: این سر كیست؟ گفت: سر یك شورشی است. گفت: او كیست؟ گفت: حسین (ع). گفت: پسر چه كسی است؟ گفت: پسر علی (ع). گفت: مادرش كیست؟ گفت: فاطمه (س). گفت: فاطمه (س) كیست؟ گفت: دختر محمد (ص). گفت: پیغمبرتان؟! گفت: آری.

گفت: خداوند به شما پاداش خیر ندهد! دیروز پیامبرتان بود و امروز پسر دخترش را كشتید؟ وای بر تو، میان من و داود هفتاد و چند پدر فاصله هست. باز هم هر وقت یهودیان مرا می بینند تعظیم می كنند. آن گاه بر روی طشت خم شد و سر را بوسید و گفت: گواهی می دهم كه خدایی جز الله نیست و این كه جد تو رسول خدا است؛ و بیرون رفت. پس یزید فرمان به قتل وی داد. [1] .

ابن اعثم بعد از ذكر گفت و گوی میان امام زین العابدین (ع) و یزید می گوید: یكی از عالمان بزرگ یهود كه در مجلس حاضر بود گفت: ای امیرمؤمنان، این جوان كیست؟ گفت: صاحب این سر پدر او است. گفت: ای امیرمؤمنان، صاحب سر كیست؟ گفت: حسین بن علی بن ابی طالب (ع). گفت: مادرش كیست؟ گفت: فاطمه (س)، دختر محمد (ص)، حبر گفت: سبحان الله! این پسر دختر پیامبرتان است كه به این زودی او را كشتید؟ شما با فرزندان پیامبر خود بسیار بد رفتار كرده اید! به خدا سوگند اگر پیامبر ما، موسی بن عمران، فرزندی از خود به یادگار می گذاشت، پس از خداوند او را می پرستیدیم. پیامبر شما دیروز از میان شما رفت و شما به فرزندش حمله بردید و او را كشتید! چه بد امتی هستید. گوید: یزید گروهی را مأمور حلق آویز كردنش كرد. آن گاه یهودی برخاست و گفت: اگر می خواهید مرا بكشید یا زنده بگذارید یا رهایم كنید، اما من در تورات خوانده ام كه


هر كس پیامبر زاده ای را بكشد، تا زنده است شكست خورده (و ملعون) باشد و چون بمیرد خداوند در آتش جایش دهد. [2] .

ابن عبد ربه از ابوالاسود، محمد بن عبدالرحمن نقل می كند كه گفت: وقتی رأس الجالوت [3] را دیدار كردم، گفت: میان من و داود هفتاد پدر فاصله است. باز هم هرگاه یهود مرا می بینند، احترام می كنند، حق مرا می شناسند و نگهداری مرا بر خود واجب می دانند. اما میان شما و پیامبرتان تنها یك پشت فاصله است؛ و شما پسرش را كشتید. [4] .

خوارزمی می گوید: «برخی عالمان گفته اند: یهودیان، به احترام عصای موسی، تكان دادن و یا آتش زدن درختی را كه عصای موسی از آن بود، تحریم كردند. مسیحیان از آن رو كه چون صلیب از جنس چوبی است كه عیسی را بر آن دار زدند، بر آن سجده می كنند. مجوسیان به اعتبار اینكه آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شد آن را احترام می كنند. اما این امت، فرزندان پیامبرشان را كشتند، در حالی كه خداوند «عزوجل» به محبت و دوستی آنان سفارش كرد و فرمود: «قل لا أسئلكم علیه أجرا الا المودة فی القربی [5] » [6] (بگو برای رسالت مزدی از شما نخواهم، مگر دوستی با خویشاوندانم).


[1] الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 581؛ نيز ر. ك. بحارالانوار، ج 45، ص 187.

[2] الفتوح، ج 2، ص 185. نيز ر. ك. مقتل خوارزمي، ج 2، ص 71؛ تسلية المجالس، ج 2، ص 396؛ بحارالانوار، ج 45، ص 139 (با اختلاف بسيار اندك).

[3] در مثير الاحزان آمده كه منظور پسر يهوذاست.

[4] العقد الفريد، ج 5، ص 132؛ نيز ر. ك. الطبقات الكبري (ترجمة الامام الحسين (ع))، ص 87، ح 306؛ تذكرة الخواص، ص 263؛ مثيرالاحزان، ص 103؛ الملهوف، ص 220.

[5] شوري (42)، آيه 23.

[6] مقتل خوارزمي، ج 2، ص 101.